اولین سینما - عروسی - عید قربان
به ترتیب تاریخش خاله مرضیه دوست خوب مامان اومده بود شهر ما که البته شهر پدری خودش هم هست دلم خیلی براش تنگ شده بود قرار گذاشتیم هم دیگه رو دیدیم شما هم خیلی دوسش داشتی چون خییییلی مهربونه بعد از ظرش با اصرارت رفتیم کافی شاپ چه علاقه داری خلاصه خیلی خوب بود فردای اون روز هم به اتفاق همسر خاله و دو تا دخترای گلش رفتیم سینما (شهر موشها ) خوب تقریبا اوایل فیلم برات جذاب نبود اما یه دل سیر پفک خوردی تا اینکه فیلم به جاهای حساسش رسید و قسمتی که اسمشو نبر (گربه) اومد شما دیگه جم نخوردی فکر میکردم بترسی اما اصلا ترس نبود توجه بود خلاصه خیلی خوش گذشت هنوز تیزر های یا تبلیغات تلویزیون رو میبینی یاد خاله مرضیه و سینما میکنی دلمون خی...
نویسنده :
مامان ریحانه
9:28